اس ام اس مترسک

اس ام اس و متن های عاشقانه


 

وقتی نمیشود رفت همین یک پا هم اضافه است مترسک...

.

.

.

تمام مزرعه را مترسكها خوردند.

بيچاره كلاغ ها كه زير بار تهمت سياه شدند...

.

.

.

.

 مترسک ناز مي کند.

 کلاغ ها فرياد مي زنند.

 و من سکوت مي کنم.

 اين مزرعه زندگي من است.

 خشک و بي نشان...

 .

.

.

ديگر هيچ زميني را به اميد مترسک زيرکشت نخواهم برد.

چرا که من ديده ام يک آسمان کلاغ رقص باران را در کلاه مترسک به ريشخند گرفته اند...

.

.

.

 

مترسک به کلاغ گفت:هر چقدر مرا نوک ميزني بزن ولي تنهام نزار.

 

جواب عاقبت عشق ورزيدن مترسک به کلاغ جز نابودي مترسک نشد...

.

.

.

 

قصه عشقت را به بيگانگان نگو.

 

چرا که اين کلاغ هاي غريب بر کلاه حصيري مترسک نيز آشيانه مي سازند...

.

.

.

 

مترسک اينقدر دستهايت را باز نکن.

 

کسي تو را در آغوش نميگيرد.

 

ايستادگي هميشه تنهايي دارد....

.

.

.

 

يک مترسک خريده ام.

عطر هميشگي ات را به تنش زده ام.

درست مثل توست.

فقط اينکه روزي هزار بار از رفتنش مرا نمي ترساند...

 .

.

.

مترسک عروسک زشتيست که از مزرعه مراقبت مي کند

و آدمي مترسک زيباييست که جهان را مي ترساند...

.

.

.

 

مترسک گفت:گندم گواه باش مرا براي ترساندن آفريدند.

 

اما من تشنه عشق پرنده اي بودم که سهمش از من گرسنگي بود...

.

.

.

حاصل دوستي مترسک با کلاغ جز ويراني باغ نبود...

.

.

.

ﻣﺘﺮﺳﮏﺭﺍﺩﺍﺭﺯﺩﻧﺪ،ﺑﻪﺟﺮﻡﺩﻭﺳﺘﻲﺑﺎﭘﺮﻧﺪﻩ…! ﮐﻪﻣﺒﺎﺩﺍﺗﺎﺭﺍﺝ

 ﻣﺰﺭﻋﻪﺭﺍﺑﻪﺑﻮﺳﻪﺍﻱﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺑﺎﺷﺪ،ﺭﺍﺳﺖﻣﻴﮕﻔﺘﻲﮐﻪ

ﺍﻳﻨﺠﺎ”ﻗﺤﻄﻲﻋﺎﻃﻔﻪ”ﻫﺎﺳﺖ

.

.

.
مزرعه را موریانه خورد!

 ولی مابرای گنجشک ها مترسک ساختیم!!!

لعنت براین حماقت.

 .

.

.

مترسک ناز می کند

 کلاغ ها فریاد می زنند

 و من سکوت می کنم....

این مزرعه ی زندگی من است

خشک و بی نشان

 .

.

.

پرنده ها عاشقش شده بودن

 تنها پناهگاهشون شده بود پوشالای مترسک

 دیشب دزد به ما زد

 و آدما قلب زیبای مترسک رو دزدیدن

 و مترسک از این که قلبش ارزش دزدیدن رو داشت خوشحال بود

 .

.

.
هر بامداد...

 به عابران صبح به خیر میگویی

 و در انتظار پاسخ قلب چوبی ات میشکند!

 و هر غروب دور از چشم آنان

 اشک های شیشه ای ات در تاطم گندم زارها گم میشود!

 و تو حتی در میان مترسک ها چه تنهایی...

 به خاطر دیگران

 ایستادن بس است

 بیا کمی هم

 برای دل تنگمان قدم بزنیم...

.

.

.

مترسک اینقدر دستهایت را باز نکن...

کسی تورا در آغوش نمی گیرد...

 .

.

.

مترسک گفت : گندم گواه باش, مرا برای ترساندن آفریدند

اما من تشنه ی عشق پرنده ای بودم که سهمش از من

گرسنگی بود

.
.
.
مترسک عروسک زشتیست که از مزرعه مراقبت می کند

و آدمی مترسک زیباییست که جهان را می ترساند...

.
.
.
 
قصه عشقت را به بیگانگان نگو

چرا که این کلاغ های غریب...

بر کلاه حصیری مترسک نیز آشیانه می سازند...

.
.
.
یک مترسک خریده ام!

عطر همیشگی ات را به تنش زده ام!

درست مثل توست
فقط اینکه روزی هزار بار از رفتنش مرا نمی ترساند...

 

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





|